سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با درد خود بساز چندانکه با تو بسازد . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
بررسی وابستگی موسوی و رهنورد از زبان رضا گلپور
آقای موسوی آیا شما، قطعا عامل سیا هستید؟
پیش درآمد:چرا درست پس از سفر ژنرال هایزر به تهران (که جهت برخی تدبیرهای وی در پذیرش سقوط ستمشاه و برنامه ریزی جهت ترور یا کودتا و یا انحراف در مسیر میلیونی طرفداران امام خمینی صورت پذیرفت)، جناب میرحسین موسوی با همسرش سر از تهران در آورده‌اند؟
 
"عماریون"- رضا گلپور، پژوهشگر و نویسنده ی کتاب جنجالی شنود اشباح ؛ اواخر اردیبهشت سال 1388 (یعنی حدود یک ماه قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوری )؛ در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده در میزگرد حزب الله بومهن ، به بررسی نقاط مبهم در سوابق میرحسین موسوی و همسرش زهره کاظمی مشهور به زهرا رهنورد پرداخت.

گلپور ضرورت هوشیاری و دقت مضاعف در سوابق قبل از انقلاب این زوج را با توجه به احتمال قرار گرفتن آنها در عالی ترین جایگاه اجرایی کشور مورد تأکید قرار داده بود.

جالب اینجاست که علی رغم حضور خبرنگاران داخلی و حتی خارجی؛ خبرگزاری فارس تنها سایتی بود که بخشهایی از مطالب مطروحه ی گلپور را آن هم با استفاده از نام مستعار "علی رضوی " منتشر نمود.

به نظر می آید مرور مجدد قسمتهای مهم آن سخنان (که تا کنون با سکوت مطلق میرحسین موسوی و همسرش در باره ی آن مواجه بوده است) همچنان راهبردی و کلیدی است :

گلپور گفت:
... اشخاصی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی ...
قطره دریاست اگر با دریاست و رنه او قطره و دریا دریاست
... در تاریخ سیره اهل بیت(ع)، مأمون(لعنة الله علیه) که به فتنه‌گری‌های گوناگون بر علیه ولی حقیقی زمان خود مشغول گردید، نه تنها ظاهرا شیعه بلکه از علمای تشیع بود؛ همچنین هارون و امثالهم (لعنة الله علیهم) .
به همین ترتیب، در تاریخ معاصر بسیاری؛ سوابق رعایت ظاهر شریعت و بعضا حتی مبارزه هم داشتند:
سیدحسن تقی زاده ها، ابراهیم پورباقرها، سعید نفیسی‌ها، سیدمحمدکاظم شریعتمداری‌ها، سیدابوالحسن بنی‌صدرها و امثالهم در عمل چیزی بیش از ابزار فعل صهیونیستها و مفسدین نشدند.
به طور مثال :"ابراهیم پورباقر"، نوه یکی از علمای بزرگ حمام بود، در نوجوانی اشعاری در سوگ امام حسین(ع) می سرود و در ایام محرم و فاطمیه سینه زنی و روضه خوانی داشت، ولی بعد از اینکه در مدرسه لائیک بیروت ادبیات فرانسه خواند و در دانشگاه پاریس حقوق خواند دگرگون شد؛ زیرا ذره ذره محور تولی و تبرایش جا به جا می‌شود‌‌‌‌...
جالب اینکه این جنس افراد درست در لحظه‌ای که قبح شرابخواری و حضور در مجالس فسق و گناه در شخصیتشان می ریزد، بر علیه برخی احکام اسلامی بویژه ازدواج موقت یا تعدد زوجات سخنرانی می‌کنند‌‌ .
‌‌‌درست در جایی که با پول‌های وابسته به یهود در رسانه ها و افکار عمومی چهره می شده‌اند، به انکار مظاهر شریعت و ترویج اباحه گری حتی در میان خانواده‌های خود پرداخته و می‌پردازند...

گلپور گفت: "مئیر عزری" که 15 سال در دوران ستمشاهی نماینده عالیرتبه صهیونیستها در ایران، اخیرا خاطرات خود را به عبری منتشر کرده... عینا در ترجمه ی خاطرات عزری می‌بینیم که می‌نویسد:
"سیدابوالحسن بنی‌صدر" که (بعد ها) به انقلاب آیت‌الله خمینی پیوست و نخستین رئیس جمهور شد یکی از نخستین دانشجویان ایرانی از همین گروه ها بود که( در جوانی) از اسرائیل دیدار کرد. آرمان بنی‌صدر، برهم آمده‌ای از باورهای حزب توده، گرایش های مذهبی و مردمی (و همچنین) مائوئیست های چین بود؛ شاه و دستگاه های دولتی می‌خواستند دانشجویی مانند او را با گرایش های ایرانی، آرمان و فرهنگ میهن دوستی بیشتر آشنا کنند. بنی‌صدر سه ماه در اسرائیل بود و با گروه های گوناگون دانشجویی و سازمان های جوانان دیدار کرد. برخوردهای وی در این دوره بسیار پسندیده بود و در بازگشت به ایران با دانشجویان و دوستانش از نکته‌های سازنده مردم اسرائیل و پشتکار و هنر و بردباری این مردم سخن می‌گفت...
بنی‌صدر کم و بیش یک سال پس از دیدارش از اسرائیل دیگر پیوند ارتباطی ( با اسرائیل ) نداشته است (.؟!)

... "ن. ت" یکی دیگر از دانشجویانی بود که آن روزها از اسرائیل دیدار کرد و همواره به این سرزمین و مردمش وفادار ماند. او در دانشکده‌ "علوم اجتماعی" دانشگاه اورشلیم به آموزش پرداخت. با گرایش‌های تند و بی‌چون و چرا در فرود و فراز رویدادهای 1979 به پیروان آیت‌الله خمینی پیوست و آنچه در توان داشت در راه رژیم اسلامی پیش‌کش کرد. پس از فروکش نمودن تب و تابها به انگیزه‌ای ناشناخته دستگیر شد و چندی در زندان بود و سپس آزاد شد.
اینکه پدیده‌‌ فراخوان (دعوت) دولت اسرائیل از دانشجویان ایرانی برای بازدیدی آموزشی، شیفتگان فراوانی را به سوی خود نکشید، ولی بازتابی خوشایند به دنبال داشت. یکی از کسانی که در این زمینه بیش از دیگران می‌کوشید، "س. ا"، سرپرست امور دانشجویی در دانشگاه تهران بود "س. ا" از خانواده‌های سرشناس ایران (بود) و گرایش فراوانی به پیشبرد زندگی دانشجویان و دانشگاههای کشور داشت... "

گلپور به ضرورت دقت مردم هوشیار در یافتن پاسخ مناسب به این سؤال راهبردی پرداخت که:
چگونه در ضداسرائیلی ترین پدیده تاریخ صهیونیسم (یعنی پیروزی انقلاب اسلامی)، سیّدی از اعضای شبکه‌‌ مزدوران حقوق‌بگیر سفارت منحوسه‌ صهیونیستی (با مهندسی افکار عمومی و حتی حمایت برخی خوبان و خواص ) به عرصه ی رقابت انتخاباتی و حتی به کلیدی‌ترین پُست اجرایی جمهوری اسلامی رسانده می‌شود؟!

وی با اشاره به اینکه رستنگاه سیدابوالحسن بنی‌صدر از حیث اصول و التزام به آن با ولایت و روحانیت اصیل انقلاب، یکی نبود، افزود: بنده با نهایت احترام از باب ادای وظیفه‌ خود، به عنوان یک شهروند ساده در نظام جمهوری اسلامی می‌خواهم نقاط مبهم موجود در سوابق جناب آقای میرحسین موسوی و همسرش را خاطر نشان و مطرح نمایم . چرا که امکان نفوذ فرصت طلبان در آب نمک خوابانده شده را به وضوح می بینم .

آرزو دارم با بیان شفاف و عاقلانه ی آقای موسوی و یا همسرشان، حسن‌ظن امثال اینجانب در عدم نقش آفرینی موسوی در سناریویی نظیر به قدرت رساندن بنی صدر ،تبدیل به یقین گردد.

...سؤال بسیار اساسی که ایشان باید هرچه سریعتر به آن پاسخ بگویند اینست که چگونه ایشان حدود 2 سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط نظام ستمشاهی، به همراهی همسرش سر از آمریکا درآورد؟

بنده هیچ سابقه‌ ی تحصیلی در این دوره از ایشان در اسناد و لینک های رسمی دانشگاه های آمریکا مشاهده نکرده‌ام. چرا درست پس از سفر ژنرال هایزر به تهران (که جهت برخی تدبیرهای وی در پذیرش سقوط ستمشاه و برنامه ریزی جهت ترور یا کودتا و یا انحراف در مسیر میلیونی طرفداران امام خمینی صورت پذیرفت) ، جناب میرحسین موسوی با همسرش سر از تهران در آورده‌اند؟

...آنچه من امروز احساس وظیفه می کنم حتما در افکار عمومی مورد توجه قرار گیرد، یافتن پاسخ مناسب به این سوال است که به چه دلیل بعد از سی سال که از استقرار نظام جمهوری اسلامی می‌گذرد، باید خانمی که داعیه بانوی اول شدن را دارد، از بیان اسم و هویت واقعی خود طفره رفته و همچنان و همواره از یکی دو اسم مستعار استفاده ‌کند؟!

... چه اسراری در سال های اقامت در آمریکای ایشان یعنی "زهره کاظمی آزاد" و یا همان "زهرا رهنورد" کمی قبل از انقلاب در ایران وجود داشته است؟

... چه افرادی و در چه کشورهایی واسطه سفر این خانم، یعنی زهره کاظمی‌آزاد، با اسامی مستعار دیگر، مثل "زینب بروجردی" یا همان "زهرا رهنورد" به آمریکا بوده اند؟

این چه آریستوکراسی است که دو خواهر کاظمی ( زهرا با اسم مستعار ژاله و زهره با اسم مستعار زهرا رهنورد ) بعد از اخراج پدرشان از ارتش توسط معلوم الحالی مثل احمد شاملو کشف میگردند؛ که یکی سوگلی هویدا آخرین نخست وزیر جدی قبل از انقلاب در مصاحبه های تلویزیونی ؛ و دیگری همسر اولین نخست وزیر پابرجای بعد از انقلاب بوده اند.

چرا خواهر مرحومه ایشان، زهرا که تا سال 1383، که در واشنگتن دی‌.سی در گذشت از اسم مستعار "ژاله" استفاده می‌کرد؟

- آیا خانم زهره کاظمی آزاد (همسر میرحسین موسوی) می‌توانند لیست مسافرت های قبل از انقلاب خود را بویژه به پایتخت‌های اروپایی و آمریکا به خاطر بیاورند؟
- ساختمان موسوم به پارک دوپرنس که توسط فرح پهلوی طراحی و در تقاطع شیخ بهایی و ملاصدرای تهران قرار داشته غیر از این دو خواهر، مأمن و مأوای چه خواهران مکشوفه ی دیگری بوده است؟

آیا احکامی که میرحسین موسوی یا سیدمحمد خاتمی با نام مستعار برای این خانم صادر کردند (حداقل در سطح ریاست دانشگاه الزهرا) یا مدارک تحصیلی او برای دریافت حقوق ، قانونی بوده است و حتی یک کپی از شناسنامه ی حقیقی ضمیمه داشته است؟...

خود جناب آقای میرحسین موسوی همانند بسیاری دیگر از عناصر مرتبط با جریانهای مبارزه مسلحانه قبل از پیروزی انقلاب دارای اسم مستعار (حداقل "حسین رهجو" ) می‌باشند که این هویت از مؤسسین به اصطلاح جنبش مسلمانان مبارز بوده‌است.

... نباید فراموش کرد که دو تن از کادرهای جوان حزب ایران یعنی "محمد نخشب" و "عبدالحسین راضی" در اوایل دهه‌ 30 انشعاب کرده و حزب مردم ایران را تحت تأثیر به اصطلاح خداپرستان سوسیالیست تأسیس نمودند و با اعلام وفاداری کامل به "محمد مصدق السلطنه" خود را مترقیان مذهبی برمی‌شمردند. پس از قیام عاشورایی حضرت امام خمینی و مقلدانشان در خرداد 1342، نخشب، نام حزب مردم ایران را به جنبش آزادیبخش ملی ایران (جاما) تغییر داد.
در همین دوران بود که صادق قطب‌زاده به آمریکا رفته و در آنجا با حمایت و همکاری محمد نخشب و دیگر شخصیت های متعلق به جبهه ملی، سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا را راه‌اندازی کرده بود.


بعد از کناره‌گیری "عبدالحسین راضی" از سیاست و مرگ نخشب در آمریکا در دهه‌ی 1350، دو نیروی کلیدی "جاما" و طرفدارانشان به مبارزه‌ قهرآمیز و مسلحانه روی آوردند. جالب است که هر دو جریان خود را خداپرستان سوسیالیست می‌خواندند. این دو نفر کلیدی، یعنی "کاظم سامی کرمانی"، روانپزشک مقیم تهران (که قتل عجیب او همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد) و "حبیب‌الله پیمان"، دندانپزشک مقیم تهران (پس از همراهی عناصری چون رسول رزق ‌جوقناد، حسین زادعیسی، مصباح تلقینی و دیگران) در دهه‌ پنجاه به آموزش تولید مواد منفجره و خرید سلاح و مهمات و مبارزه‌ قهرآمیز مسلحانه روی آوردند.

سؤال اینجاست که آقای میرحسین موسوی به عنوان یکی از کلیدهای خداپرستان سوسیالیست چه نسبتی با این مبارزات مسلحانه (که غالباً غیرشرعی و ناهماهنگ با فقهای جامع‌الشرایط بوده است) داشته‌اند؟
از آنجا که در خط مشی جاما همکاری های تاکتیکی با چریک های اکثریت فدایی خلق و نیز حزب توده کاملاً تعریف شده بوده است و هر دوی این دو جریان مستقیماً با سرویس های جاسوسی ابرقدرتها در تعامل مستقیم بودند، جناب میرحسین موسوی به عنوان عضو همراه این گروهک (جاما) تا چه اندازه درگیر این تعاملات بوده‌است؟

چرا جاما به عنوان مخفف جنبش اسلامی مردم ایران با زیرکی و ظرافت تغییر نام داد؟

هزینه‌ اقامت قریب به 2 سال میرحسین و همسرش از کجا و چگونه تأمین گردیده بود؟ ایشان در قبل از پیروزی انقلاب به مفهوم مبارزاتی (و نه فامیلی و نژادی) ارتباط با کدامیک از بزرگان حول امام خمینی را داشت؟

میرحسین 2 سال سپاهی دانش در شهرکرد بوده است و سپس سر از واشنگتن دی.سی درآورده است. دفتر شرکت مشاوره معماری سمرقند با چه هدفی و با سرمایه چه مجموعه‌ای توسط ایشان تأسیس و راه‌اندازی گردید؟

در سوابق رسمی ایشان آمده متولد 1320، از 1332 از تبریز به تهران آمده، در مدارس "جامی" و "عنصری" تبریز و بعد از ورود به تهران دبیرستان "جعفری" و در سال آخر مدرسه‌ "مروی"، در سال 1348 گویا کارشناسی ارشد خود را در رشته معماری و شهرسازی گرفته و "حسن آلادپوش"، "عبدالعلی بازرگان"، "محمدعلی نجفی"، مهندس "حجت"، مهندس "نقره‌کار"، مهندس "محمد بهشتی"، مهندس "انوار" طبق اعلام ایشان دوستان صمیمی‌ او هستند.

خداپرستان سوسیالیست سه هدف عمده از تشکیل جاما را به این شرح تبلیغ می‌کنند: حمایت از مذهبی‌های سازمان مجاهدین خلق، پشتیبانی از اندیشه‌های دکتر علی شریعتی، حمایت از جنبش توده‌ای مردم ایران؛ میرحسین موسوی در راستای تحقق سه هدف فوق با چه سازمانها و افرادی تعامل داشته است؟

البته در بحث بعد از انقلاب ایشان هم که به شهید بهشتی و شهید رجایی وصل شدند، مطالب و اسناد بسیار مهمی از شهید آیت(ره) و هشدارهای این شهید گرانقدر به شهید بهشتی وجود دارد که در صورت لزوم ریز به ریز‌ آنها ‌‌باید طرح و بررسی گردد و به حول و قوه‌ی الهی این کار را صورت خواهم داد.

گلپور در جمع‌بندی مطالبش گفت: بسیار جالب است که غالب کسانی که امروز با برادر جوان، پرنشاط، مخلص و شهادت‌طلبمان دکتر محمود احمدی نژاد که همانند رجایی مظلوم آماج دشنام های احزاب گوناگون اعوجاج ‌دار در تولی و تبرایشان می‌باشد، دارای این درد مشترک خانم کاظمی آزاد و آقای موسوی هستند، یعنی هویت‌های دو یا چندگانه‌ی مستعار داشته و دارند که بد نیست برای ماندن در حافظه‌ عزیزان و مطالعه برخی را مرور کنیم :

- روحانی شهیر اردستانی "محمدحسین جعفری"، مشهور به "حسین شریعتی"، معروف به "شیخ‌الشریعه"، با نام مستعار "شیخ‌الرئیس".
- "سعید حجاریان کاشی"، مشهور به "سعید مظفری"، معروف به "جهانگیر صالح‌پور" یا "مستر بریدی".
- "حسین توکلی"، معروف به "حسین محمدی"

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/10/15:: 8:59 عصر     |     () نظر